خاطره ارسالی 2 از آرین
کلاس چهارم میز آخر میشستم، سر کلاس کفش هامو دراورده بودم و پامو روی کفش هام گذاشته بودم.
اتفاقا جوراب پام بود و معلم در حال درس دادن بود. با پا هام کفش هامو جلو و عقب می کشیدم. حوصلم سر رفته بود و جورابامو دراوردم و گذاشتم داخل کفشم.
بفل دستیم شروع کرد به خندیدن و هرچی بهش علامت می دادم باز می خندید.
معلم متوجه شد و گفت: ته کلاس چه خبره؟؟
هول شدم و کفش هامو پام کردم، ولی پام توش نمی رفت، نگو جورابام توش بود!
علاقه به پا، امتیاز مثبت یا منفی؟
کفش ,کلاس ,پام ,سر ,هامو ,جوراب ,کفش هامو ,سر کلاس ,بود و ,باز می ,می خندید
درباره این سایت