محل تبلیغات شما

کلاس پنجم ابتدایی بودم. یه روز خانم معلم اعصاب درست و حسابی نداشت و به بچه ها هی گیر میداد.

دید یکی از بچه ها ناخنای دستش بلنده و کروکثیفه.

یهو گفت: همه دستاتونو جفت کنین و بذارین رو میز.

بعد معلم تو کلاس قدم میزد و دونه دونه ناخونا رو چک می کرد. از نیمکتای دم در شروع کرد، من دم پنجره ردیف اول بودم.

دو سه تا از بچه هارو که ناخوناشون بلند بود کشید بیرون و گفت وایسید پای تخته.

منم اون روز یه کم ناخنام بلند بود، هی کشیدمشون به گوشه نیمکت، یکی از ناخونامم بدجوری داغون شد.

رسید به من و از من رد شد و چیزی نگفت، منم خیالم راحت شد.

بعد رفت سراغ اون چندتایی که ناخوناشون بلند بود. یه خط کش مسخره چوبی داشت، از کمدش آورد بیرون و یکی یه دونه کف هر دستشون زد. بعد گفت برن بشینن.

انگار که هنوز حرصشو کامل خالی نکرده بود. اسم سه چهارتا از همکلاسیا رو خوند و گفت: کفشاتونو دربیارین.

اونا هم کفشاشونو بلافاصله دراوردن.

بعد یخرده مکث کرد، گفت: جوراباتونو دربیارین.

اونا اولش جوراباشونو درنیاوردن و به بقیه نگاه میکردن که معلم از جاش پاشد و همشون بلافاصله جفت جوراباشونو دراوردن.

معلم رفت بالا سر یکیشون، گفت: پاهاتو که من اینجوری نمیتونم ببینم، بذارشون رو میز.

بنده خدا هم پاهاشو گذاشت رو میز و کف پا هاش معلوم شد. منم که حسابی ترسیده بودم نکنه به منم گیر بده کفش و جورابامو دربیارم و پاهامو بذارم رو میز. 

ناخنای پاشونو دید، درحد گیر دادن بهشون نبود. بعد گفت: از امروز حواساتونو جمع کنیین ممکنه ناخنای پاتونم ببینم.

نمی دونم قصدش چی بود ولی الان بعد این همه سال که فکر میکنم، انگار داشت آزمایش میکرد واکنش بچه ها نسبت به دراوردن جوراباشون چیه.

شاید اهداف دیگه ای هم داشته ولی اون زمان نمی تونسته اجراشون کنه.

نظر شما چیه؟

علاقه به پا، امتیاز مثبت یا منفی؟

شکل کف پا از زاویه دید راست و چپ

داستان ساختگی پاهای مسافر - قسمت اول

رو ,بچه ,میز ,دراوردن ,معلم ,منم ,رو میز ,بچه ها ,و به ,ناخوناشون بلند ,که ناخوناشون

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها