خاطره ارسالی از آریا زن عموی من رفته بود دکتر قلب منشی میخواست ازش نوار قلب بگیره بهش گفته بود لباسات رو بده بالا ،اشیای فی مثل ساعت و انگشتر و النگو رو دربیار و جورابات رو هم دربیار. زن عمو همه کارا رو کرده بود و روی تخت خوابیده بود ولی یادش رفته بود جوراباش رو دربیاره که خود منشی زحمت کشیده بود و جوراب زن عمو رو درآورده بود و گذاشته بود روی صندلی ،میگفت دفعه بعد که رفته بودم برای چکاپ تابستون بود و با صندل و بی جوراب بودم و نیازی به درآوردن جوراب علاقه به پا، امتیاز مثبت یا منفی؟
شکل کف پا از زاویه دید راست و چپ
داستان ساختگی پاهای مسافر - قسمت اول
رو ,جوراب ,زن ,قلب ,منشی ,نوار ,بود و ,نوار قلب ,رفته بود ,زن عمو ,کشیده بود
درباره این سایت